به بهانه‌ی معرفی کتاب قدرت تسهیل‌گری

دشت‌کاشان فقیر از تسهیل‌گری

تسهیلگران و تسهیل‌گری، حلقه‌ی مفقوده مدیریت عرصه‌های طبیعی و حیات وحش

#اهل‌کاشانم
#خالوئی‌انوشه‌علی
کنشگر حوزه‌ی محیط زیست و منابع طبیعی

۱-اولين بار پس از جنگ جهانی دوم، حدود اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی، واژه‌ی بنام «تسهیل و تسهیل‌گری» در حوزه‌ی «رهبری» و «فرایندهای گروهی و عمومی» وارد جوامع بشری شد.

۲-تنها دو دهه زمان نیاز بود تا «حوزه‌ی عملکردی» این واژه در قلمرو فعالیت‌های گروهی و مدیریتی، هم‌چون:کسب و کارهای گروهی، مدارس و سازمان‌های مردم نهاد راه پیدا کند.

۳- به طَبَع آن، در ایران، ابتدای دهه ۱۳۷۰، در فعالیت‌های جوامع محلی و دو دهه‌‌ی بعد، در بین دولتی‌ها، این واژه، در حوزه‌ی عملکردی‌شان رسوخ کرد.

۴-حدود یک دهه‌ی قبل با همراهی  «سازمان منابع طبیعی کشور» و «دانشگاه کاشان»، کارگاهی دو روزه برای آشنایی با کلیدواژه‌ی تسهیل‌گری و شیوه‌های اجرایی آن، در کاشان، برگزار شد.

۵- در حال حاضر که در حال مطالعه‌ی کتابی تحت همین عنوان، با مشارکت هشت نفر از مربیان جهانی این حرفه، تحت عنوان: «قدرت تسهیل‌گری»، انتشارات: «نشر سنجاق» و ترجمه گروهی از مترجمان هستم، بیشتر به اهمیت این  «حلقه‌ی مفقوده» در حوزه‌ی مدیریت و رهبری منابع طبیعی و محیط زیست، واقف می‌شويم.

۶-در بخشی از کتاب آمده است:
[یکی از سؤالاتی که اغلب از ما پرسیده می‌شود، این‌ست که تسهیل‌گری چیست؟
آیا یک فلسفه، مهارت فرآیند یا یک حرفه است؟
پاسخ کوتاه این است:
«بله، همه اینها هست.»]

[تسهیل‌گری، یک فلسفه است.
تسهیل‌گری، اعتقادی اساسی به توانایی ذاتی افراد، برای همکاری است.
تسهیل‌گری، اعتقاد به خَرد و توانایی‌های مردم است.]

۷- و اما در تعریف قدرت تسهیل‌گری در بخش دیگری از کتاب آمده است :  «قدرت تسهیلگری دقیقاً همین است: ایجاد فضا زمان و شرایطی که مردم با هم فکر کنند، با هم خلق کنند، مشکلات را با هم حل کنند و آینده‌ای روشن ‌تر را با هم طراحی کنند. تأکید همیشه به با همدیگر» است.

۸- سازمان منابع طبیعی با قدمت ۱۱۰ سال و سازمان حفاظت از محیط زیست با قدمتی حدود ۷۰ سال، از موفقيت قابل قبولی درجذب مشارکت‌های مردمی برخودار نیستند.
دلیل این مدعا تصمیم دولت وقت بر انحلال سازمان منابع طبیعی و ناتوانی سازمان محیط زیست در مدیریت مناطق چهارگانه تحت نظر خود است.

۹- عدم جلب نظر و مشارکت جوامع محلی و سازمان‌های مردم نهاد در مدیریت عرصه‌های طبیعی بسیار مشهود است.
هيچ‌گاه حاکمیت نتوانسته یا نخواسته مدیریت این عرصه‌ها را به مردم واگذار نماید و ضمن آموزش‌های زیست‌محیطی و تسهیل‌گری، ضمن افزایش اعتماد از دست رفته کیفیت فنی عرصه‌های طبیعی را افزایش دهد.

۱۰- تسهیل‌گری اگر بود، مردم هم بودند، همکاری هم بود، اینجا شاید شاهد این نبودیم که حاکمیت در مدیریت مناطق چهارگانه زیست محیطی دشت کاشان با این حجم از چالش روبرو باشد.
تسهیل‌گری اگر بود؛ در حدود یک میلیون هکتاری دشت کاشان حداقل یک منطقه‌ی «قرق و حفاظت با مشارکت مردمی» می‌بود.
«مراتع روستایی رهق» یکی از این مناطق با استعداد شهرستان کاشان ست
وقتی مردم هستند، یعنی کاهش هزینه‌های نگهداری، حفاظت، توسعه و «بهره‌وری در زمینه‌ی گردشگری و اکوتوریسمی»

۱۱-تسهیل‌گری می‌توانست؛ هزینه‌های شکار در دشت کاشان را حل کند.
تسهیل‌گری می‌توانست؛ ورود نذر و نذورات را به پروژه‌های آبخیزداری تسهیل کند.
تسهیل‌گری می‌توانست؛ جلوی تاراج و قلع و قمع جنگل‌کاری دست کاشت تاغ در آران‌وبیدگل را بگیرد.
تسهیل‌گری می‌توانست؛ فنون مرتعداری در کاشان، بیابان‌زدائی و مدارای با بیابان در آران و بیدگل را بیاموزاند.

۱۲- سمن‌های مردم نهاد و جوامع محلی روستایی مهم‌ترین جوامع هدف تسهیل‌گری در حوزه‌ی محیط زیست و منابع طبیعی می‌توانند باشند. حاکمیت اگر می‌خواهد در این دو حوزه مدیریتی مؤفقیتی داشته باشد و دچار انحلال نشود، چاره‌ی ندارد که دست به دامان مردمانش، تسهیل‌گرانش و سمن‌های زیست محیطی‌ش باشد.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *