- شناسه خبر : 24276
سرنوشت میراث ارباب تفضلی/ خوشحالی یا افسوس برای کارخانهای که از دست رفت؟
ساختمان بانک ملی کاشان؛ پایان یک پروژه، آغاز یک حسرت
سرانجام ساختمان بانک ملی مرکزی کاشان افتتاح و بهرهبرداری شد؛ اما این اتفاق مردم شهر را با دو احساس متفاوت روبهرو کرده است. آیا باید خوشحال بود که پس از دو دهه، احداث ساختمانی که در شرایط معمول بیش از یک سال زمان نمیبرد، به پایان رسیده یا باید افسوس خورد که این بنا بر بقایای کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان ساخته شده است؟
شاید برخی بزرگان شهر، با حسرت، سری تکان داده که چرا نتوانستیم میراث گذشتگان را حفظ کنیم تا به نسلهای آینده بگوییم نخستین کارخانه کاشان در سال ۱۳۱۳ در همین مکان ساخته شده بود. برخی دیگر پیشنهاد کردند حداقل بانک ملی برای احیای «سردر کارخانه»، «دفتر کار زندهیاد تفضلی» و حتی «دو برج ترکخورده آن» کاری بکند. با این حال، درخواستها محدودتر شد تا جایی که یکی از شهروندان پیشنهاد داد دستکم نام «ارباب حسن تفضلی» را بر این ساختمان بگذارند تا یاد پدر نساجی ایران زنده بماند.

ولی هیچکس نگفت بیش از دو دهۀ پیش که کارخانۀ ریسندگی و بافندگی به مزایده گذاشته شد شورای دوم زیر بار آن رفت و فردی به نام «سیدعلی ثابت» -رئیس وقت شورای اسلامی شهر کاشان- یک تنه پای آن ایستاد؛ چک سفید امضا کرد که کارخانه را برای شهر نگه دارد و مانع ویرانی آن شود.
سیدعلی ثابت با ابراز تأسف نسبت به اتفاقات گذشته اظهار داشت: «برای این محل برنامههای متعددی در نظر گرفته بودیم. باور داشتیم که مجموعه کارخانه ریسندگی و بافندگی، به پاس منویات مرحوم تفضلی که منشأ خیر برای شهرستان بود، همچنان میتواند بهعنوان یک مجموعه بزرگ فرهنگی در اختیار عموم قرار گیرد. زمانی که موضوع مزایده مطرح شد، این پیشنهاد را در شورا ارائه دادم که کارخانه برای مدیریت شهر خریداری شود. نهایتاً در مزایده شرکت کردیم و حتی چک آن نیز صادر شد. امیدوار بودیم بزرگان شهر همکاری کنند. البته گفتن برخی مسائل میسر نیست. با افراد بسیاری رایزنی شد تا این مجموعه برای شهر حفظ شود و منافع آن به همه مردم برسد، اما در نهایت موفق نشدیم. این ماجرا یکی از حسرتهایی است که همیشه با من خواهد ماند.»
روایت جواد دشتیزاده عضو هیئت مدیره کارخانه ریسندگی و بافندگی نیز در همین راستاست: «مجمع عمومی شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان با حضور همۀ سهامداران در سال 1381 تشکیل شد. کارخانه در دل شهر واقع شده بود و باید به خارج از شهر منتقل شود. مصوب شد که کارخانه به فروش رسیده و پول آن به طلبکاران پرداخت شود. مزاید برگزار شد. شورای اسلامی شهر کاشان برنده شد. کارخانه به قیمت پیشنهادی شورا به مبلغ 7 میلیارد و 600 میلیون تومان -بالاتر از قیمت کارشناسی- به شورا واگذر و چک آن دریافت شد.»
وی افزود: «زمان موعد اولین چک شورای شهر فرا رسید، ولی به دلیل نبود موجودی این چک پاس نشد و شورا از خرید کارخانه انصراف داد. از آنجا که بانک ملی از کارخانه طلبکار بود، هفت هزار متر مربع از زمین کارخانه جدا و به بانک ملی واگذار شد. باقیمانده این مجموعه نیز به مبلغ ۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان به شرکت IPG آلمان فروخته شد. هرچند این اتفاق یکی دو ماه بعد از انصراف شورای اسلامی شهر کاشان رخ داد، اما مدیریت جدید مسئولیت آن را نپذیرفت و تا امروز زمینهای کارخانه مانند خرابهای متروکه بلاتکلیف باقی مانده است.»
ولی چرا باید احداث یک ساختمان مثل بانک ملی بیش از دو دهه به طول کشیده یا مانند ساختمان موسوم به «دمیک» همچنان بیسرانجام کمی آنسوتر از بانک ملی متروکه بماند؟ این پرسش را با حسینعلی وکیل -شهردار وقت کاشان- در میان گذاشتیم؛
«مدیریت شهری، شامل شورا، شهردار و فرمانداری، نقشی تعیینکننده در روند توسعه شهری یا رکود آن دارد. مجوزهای این پروژه در دوره نخست شورای اسلامی شهر صادر شد و در آن زمان نگاه مدیران همراهی و حمایت از سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای تسریع توسعه شهر بود؛ اما متأسفانه جریان سیاسی حاکم در دورههای بعد با ایجاد موانع، روند تکمیل چنین پروژههایی را با مشکل مواجه کرد.»
از میدان پانزده خرداد تا سه راه شریعتی راهی نیست ولی تاریخ صد سال فراز و فرود کاشان را در خود جای داده است. ویرانههای کارخانه ریسندگی و بافندگی که همچنان بلاتکلیف مانده است، ساختمان بانک ملی که احداث آن بیش از دو دهه به طول انجامیده، پاساژ موسوم به صفویه که به نظر میرسد در تعامل نزدیک سرمایهگذار و شهرداری در کمترین زمان ممکن به نتیجه رسیده و ساختمان بتنآرمۀ بابایی که ناتمام باقی مانده و مدیریت شهری که سال به سال ناکارآمدتر شده و بزرگان شهر که صرفاً برای مصلحت روزگار سری از تأسف تکان داده و میگذرند.
✍️عبدالمجید رفیعی برزکی
@ahlekashanam