بازی جاده برزک با روح و روان مردم/ سرنوشت نامعلوم یک راه و هزار خانواده روز

بیش از دو دهه است که رسانه‌ها به طور مستمر به اعلام آمار تصادفات و تعداد کشته‌ها و مجروحان محور کاشان-برزک-ورکان مشغولند؛ تا آنجا که نام شهرها و روستاهای این مسیر نزد هر شنونده‌ای با جاده‌ای پرخطر و حادثه‌خیز گره خورده است. اکنون هرگاه سخنی از این مناطق به میان می‌آید، همگان پیش از هر چیز به یاد خطرات این جاده می‌افتند و معمولاً می‌پرسند: آیا جاده برزک هنوز بهسازی نشده؟ راه همچنان باریک است؟ نقاط حادثه‌ساز آن افزایش یافته یا دلیل دیگری در میان است؟

هر دلیلی که برای این وضعیت وجود داشته باشد، سرنخ آن نهایتاً به مسئولانی می‌رسد که در اتاق محل کار، پشت میز و زیر کولر گازی، گاه و بی‌گاه خبرنگاران محلی، منطقه‌ای و ملی را فرا خوانده و مفصل درباره اقدامات صورت‌گرفته برای این جاده، تخصیص بودجه‌ها و اعتبارها، و تلاش‌های بی‌وقفه‌شان سخن می‌گویند.

تصادف در جاده کاشان بادرود

امروز دیگر وقوع تصادف در جادۀ برزک صرفاً یک حادثه ساده نیست؛ بلکه ضربه‌ای است بر روح و روان تمامی ساکنان منطقه و خانواده‌هایی که عزیزان‌شان هر روز از این مسیر عبور می‌کنند. از همان لحظه‌ای که عضوی از خانواده پای از خانه بیرون می‌گذارد، نگرانی و دلهره آغاز می‌شود؛ اینکه آیا سلامت به خانه بازمی‌گردد یا سرنوشتی تلخ در انتظارش است، سرنوشتی که هر از چندگاه به تیتر اخبار رسانه‌ها بدل می‌شود.

همین امروز گفته شد یک نیسان در جاده برزک نرسیده به امام‌زاده یونس واژگون شده و راننده جوان آن به رحمت خدا رفته است. خدا غم دل این خانواده را بخورد و خدا غم تمام خانواده‌هایی را بخورد که جان عزیزانشان را در این جاده از دست داده‌اند حوادثی که مسئولان می‌توانستند از آن پیشگیری کرده و به هر دلیل که برای مردم روشن نیست نکرده‌اند. 

چه کسی مسئول ارزیابی و پاسخگویی درباره حوادث این مسیر است؟ چه کسی باید در برابر مردم حاضر شده و شفاف اعلام کند که طی سال‌های گذشته چه تعداد حادثه و برای چه در این جاده رخ داده است؟ آیا بخشی از این مشکلات مستقیماً به قصور راهنمایی و رانندگی بازمی‌گردد؟ بخش دیگری به وظایف راهداری مربوط می‌شود؛ مسئولان آن در چه وضعی به سر می‌برند؟ و سهمی از مسئولیت نیز متوجه رئیس و متولیان اداره راه و شهرسازی است؛ آیا این مسائل برای آن‌ها اهمیت دارد و دغدغه‌ای در این زمینه احساس می‌کنند؟

اگر اعضای دهیاری و دهداری، شوراها و شهرداری روستاها و شهردارهای این منطقه روزی یک قدم برای این مسیر برداشته بودند اکنون به یک جاده ترانزیت تبدیل شده بود. اکنون این افراد پاسخگو هستند؟ همین که با عضویت در سازمان‌های مذکور برخی رزومه‌ای برای خود تهیه کرده و حقوقی به خانه برده‌اند در محضر مردم و وجدان خودشان کفایت می‌کند؟ 

چه کسی باید به مردم جواب بدهد؟ مسئول چه کسی است؟ مگر می‌شود یک جاده 50، 60 کیلومتری، همه بگویند برای آن در طول چهل پنجاه سال دویده‌اند و به این و آن سرزده و اعتبارات و بودجه‌های برای آن گرفته‌اند ولی همچنان گفته شود به سامان نرسیده و کشته و مجروح روی دست مردم می‌گذارد؟ اگر از فرهنگ رانندگی است چه کسی مسئولیت آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی این حوزه را به عهده دارد و چه کاری انجام داده و چه کاری انجام نداده است؟ 

اگر هر حادثه‌ای که در این جاده اتفاق می‌افتد در یکی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده و مو از سر یک شهروند کم شده بود فردای آن روز مدیران و مسئولان و متولیان  منطقه سرافکنده کلید اتاق محل کارشان را تحویل داده و به منزل تشریف می‌بردند ولی این جا با همه جای دنیا فرق می‌کند مسئولیت داشتن مانند عناوین تحصیلی‌شان برای فخرفروشی پیش آشنا و غریبه است و این چیزی است که خود به روز خود آورده‌ایم.

اکنون دست مردم صرفاً به سوی فرماندار به عنوان مقام عالی دولت در شهرستان دراز است که پا پیش گذاشته و برای مردم با آمار و ارقام مستند توضیح دهد انبوه حوادث این جاده طی سالیان گذشته ناشی از چیست و احیانا چه کسانی با کم‌کاری احتمالی دست در خون همشهریان خود داشته و پاسخ‌شان چه بوده است و از همه مهم‌تر اکنون قرار است چه کاری برای پیشگیری از این حوادث انجام شود؟ ولی مردم همچنان بر این عقیده‌اند تا زمانی که پاسخگویی و شفافیت نباشد، امنیت این جاده نیز محقق نخواهد شد.

@ahlekashanam


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *