- شناسه خبر : 24958
شکار غیرقانونی و شلیک به اعتماد عمومی/نقش اداره حفاظت محیطزیست در پاسداری از اعتبارش
این مسئله نهتنها درباره سازمان حفاظت محیطزیست، بلکه در مورد تمام سازمانها، ادارات و مجموعههای علمی، خدماتی و اداری صدق میکند. هر نهادِ مرتبط با مردم، پیش از هر چیز باید نسبت به حفظ اعتبار خود در جامعه حساس باشد و از آن پاسداری کند؛ اما به نظر میرسد این موضوع کمتر بهعنوان دغدغه جدی مورد توجه قرار میگیرد.
فرض کنید خبرنگاران پیوسته به بیان مشکلات و نارساییهای شهرداری یا سازمانهای آب، برق و گاز بپردازند و ضعفها و آسیبهای آنها را آشکار کنند، اما این نهادها هیچ واکنشی نشان ندهند یا مانند اداره برق تنها به یک عذرخواهی بسنده کنند؛ عذرخواهیای که به اصلاح مشکل یا جبران خطا نمیانجامد. در چنین شرایطی، اعتبار و جایگاه آن سازمان نزد افکار عمومی روزبهروز کاهش خواهد یافت.
پیامد تداوم اطلاعرسانی رسانهها در کنار بیتفاوتی سازمانها و ادارات، چیزی جز سلب اعتماد افکار عمومی نخواهد بود. و هنگامی که اعتبار و اعتماد مردم از جامعه رخت بربندد، دیگر نمیتوان به حل مشکلات یا شکوفایی آن دل بست؛ چرا که سرمایهای از دست رفته که بقای جامعه به آن وابسته است.
بارها این اتهام به رسانهها و خبرنگاران وارد شده است که با بازتاب اشکالها و خطاهای سازمانها، اعتماد عمومی را خدشهدار کردهاند. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا مسئولانی که به هر دلیل سکاندار چنین سازمانهایی شدهاند، آنگونه که باید به وظایف و کاستیها توجه نشان دادهاند تا کار به این نقطه نرسد؟
امروز صبح پیامهایی از سوی مردم دریافت شد که حاکی از آن بود دو محیطبان سازمان محیطزیست کاشان در منطقهای ممنوعه اقدام به شکار کردهاند و در نهایت، توسط همکاران خود از اداره محیطزیست نطنز دستگیر شدهاند. با این حال، رئیس اداره حفاظت محیطزیست کاشان این خبر را به شکلی متفاوت بازگو و اصلاح کرد.
اللهیار دولتخواه توضیح داد که دو فرد یادشده از همکاران سابق اداره محیطزیست بودهاند که پیشتر به دلیل تخلف از این اداره اخراج شده بودند. او تأکید کرد این افراد پس از ارتکاب تخلف، به سرعت توسط مأموران شناسایی و دستگیر شدهاند و بنابراین، نمیتوان چنین اقدامی را به حساب سازمان محیطزیست گذاشت.
بیتردید اظهارنظر ایشان بهعنوان منبعی رسمی قابل اعتماد است، اما باید پذیرفت که در نگاه افکار عمومی، هر اقدامی از سوی افرادی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، در گذشته یا حال با این سازمان ارتباط داشتهاند، به پای اداره محیطزیست نوشته میشود.
بیتردید، مسئولان سازمان محیطزیست شایسته است در انتخاب و بهکارگیری افراد نهایت دقت را به خرج دهند تا مبادا زحمات چندین دهه کارکنان و محیطبانان فداکار این سازمان که بارها جان خود را برای حفاظت از محیطزیست و تنوع گیاهی و جانوری در کف نهادهاند، با یک لغزش کوچک بر باد نرود.
چکیده این ماجرا ساده ولی هشداردهنده است: اعتماد عمومی، شیشه نازکیست که شکستن آن آسان و ترمیمش دشوار است. سازمانی که میخواهد بماند و بدرخشد، باید همانقدر که برای حفاظت از منابع طبیعی و حیاتوحش میکوشد، برای پاسداری از سرمایه اعتماد مردم نیز تلاش کند؛ چرا که بیاعتمادی، آغاز فرسایش هر نهاد و پایان اثرگذاری آن است.
عبدالمجید رفیعی برزکی